راهی به حقیقت

یا لثارات الحسین

راهی به حقیقت

یا لثارات الحسین

آیا وقت اقدام نرسیده است؟ (2)

آیا واقعاً وقت اقدام برای دفاع از سوریه نرسیده است؟

اگر یک سال پیش اقدامی برای حفظ سوریه صورت می‌گرفت با توجه به اکثریت سنی این اقدام یک اقدام تجاوزگرانه می‌بود و باعث پیوستگی بیشتر معارضان و مردم سنی این کشور می شد. ولی اکنون که

1- با رو شدن پلیدی های گروه معارضان و ایجاد انزجار از آنان در بین مردم با رویدادهایی چون قاجاق انسان و اعضای بدن، تجاوز، دزدی، غارت، جهاد النکاح(؟!!!) رخ داده است. 

2- رو شدن دست القاعده و تندروهای سلفی و وهابی در جنگ این کشور که به وضوح این جنگ را از یک جنگ داخلی به یک جنگ با تجاوزات خارجی با دخالت های آشکار عربستان و قطر و ترکیه و اجرای ایادی کوردلی چون القاعده و وهابیت تبدیل کرده است.

3- تجاوزات علنی اسرایل که بار اول با قدرت گرفتن ارتش سوریه انجام شد و این بار هم پس از فتوحات ارتش بازخود را نشان داد.

- لازم به ذکر است که اسرائیل هم با دولت بشار و هم با معارضان مخالف است و هر دو را تهدیدی علیه امنیت خود می‌داند. از این رو در سوریه سیاست شهر سوخته را دنبال می‌کند و سعی می‌کند با ایجاد موازنه بین دو طرف درگیر سوریه را به مخروبه ای بی خطر برای خود تبدیل کند.

4- سور استفاده علنی از شرایط به وجود آمده و گرفتن امتیاز تبادل زمین بجای توقف شهرک سازی و آماده سازی نیروهای خود و برگزاری مانوری در مرز لبنان که نشان گر تحلیل اسرایل از شکست در جنگ 33 روزه است که به احتمال قوی علت آن را حمایت سوریه می داند و می خواهد با تضعیف سوریه ضمینه را برای حمله و نابودی حزب الله فراهم کند.

در این شرایط اگر دست به اقدام پش دستانه نزنیم و از با درگیر کردن اسرائیل در یک جنگ نیابتی با حزب الله فرصت لازم برای پاکسازی و نابودی معارضان را به ارتش سوریه ندهیم. نتنها سوریه در این استراتژی سکوت ما از دست می‌رود بلکه قربانی بعدی حزب الله خواهد بود.

 و قاتل lلمشرکین حیث وجدتموهم

آیا واقعا وقت برای اقدام نرسیده است؟

اکنون وضع در سوریه اسف بار می‌شود

1- با رسیدن تجهیزات جنگی جدید به دست مخالفان

2- اعلام جهاد عله سوریه از سوی تندروهای سنی در کشورهای عربی و حتی لبنان

3- دست داشتن علنی عربستان، ترکیه، قطر در جنگ در سوریه

1- آیا دیگر این جنگ یک جنگ داخلی است؟

2- آیا نمی توان اسم این جنگ را جنگ مذهبی علیه شیعیان دانست که با تحریک و مدیریت آمریکا برپا شده است؟

3- آیا یکپارچه شدن کفر اعم از آمریکا و اسرائیل و وهابیت و القاعده و سنی های سلفی و قدرت طلبان و عثمانی بر علیه شیعه مشهود نیست؟

4- آیا نقشه طراحی شده دشمن برای ایجاد جنگ علیه شیعه در سوریه و کشاندن آن به عراق و لبنان مشهود نیست؟


حال آیا ما در شرایط عادی قرار داریم که دنبال توسعه، پیشرفت و ایجاد جامعه‌ای متعادل باشیم.

نمی شنوید صدای گریه های کودکان و زنان و مردان شیعه را این همه سکوت برای چه؟

آیا ما از جهاد ترسیده ایم.

کجایست حیدر که شیعه را از هزار سال مظلومیت خارج کند.

انتقم یا منتقم (عج

بستن تنگه هرمز!

آیا واقعاً باید تنگه هرمز را ببندیم. همیشه برایم سوال بوده چرا مقام معظم رهبری (همان آقای خودمان) چرا مدتیست جبهه گیری تند در مسائل نمی کنند. (با آن سبقه ای که از ایشان سراغ داریم و حضور در خطوط مقدم جبه) ولیکن به تدبیر والای ایشان پی بردم.

آنچه تمدن ها و امپراتوری ها را می سازد ارتش ها نیست بلکه اندیشه ها ست. هر که ائدولوژی برتری داشته باشد، خود به دیگران به آن جدب می شوند. همانگونه که لیبرال دمکراسی در غیاب اندیشه های ناب الهی جهان گیر شد. ولی اکنون نتنها ایدئولژی وجود دارد بلکه نمونه عملی از ان یعنی کشورما موجود است و این یعنی الگو گیری همگان از ما. همانطور که دیدیم بعد از سال ها صبر اکنون مصر به ثمر رسیده اند درستست که آنچنان ایده آل نیستند ولی این ابتدای یک سونامی عظیم است. بگذارید جنگ شیعه و سنی تمام شود و حقانیت شیعه مشخص گردد ( که دست یافتن به این مهم آسنان است و تنها هزینه آن تبلیغ است). آنگاه تمام کشورهای سنی منطقه تبدیل به متحدانی شیعی شوند آنگاه دیگر سونامی عظیم رخ داده که اندکی بعد جهان شمول خواهد شد. از این رو باید هشیار بود اکنون وقت سلاح تبلیغ است و بزرگترین هدف و اکنون هم شرایط خوبی برای فعالیت در ان است باید حرمین شریفیعین باشد یعنی قلب اسلام مکه معظمه باید با حمایت شیعیان مدینه و وارد صحنه شدن در پوشش آنان به این حکومت شیطانی وهابیت بر خانه خدا خاتمه داد.

چگونگی امتداد دیپلمسی در تقابل با غرب (لطفا گوشها بشنوند)

در پیچ بزرگ تاریخ قرار داریم.

با توجه به وضعیت فعلی دنیا:

  • باز خوانی امپراتوری غرب نشان می دهد که رویکرد کلی انها سرقت منابع از کشورهای دیگر و بردگی گرفتن انسان ها از همین کشورها به عنوان نیروی کار مجانی و ساخت امپراتوری بر پایه جاه طلبی و لذت طلبی انسان است که با ذایل کردن حقوق برخی و در اختیار عده ای دیگر قرار دادن این دو گروه را -یکی با بهرمندی از لذایذ نا مشروع کاخ های فرعونی و لذایذ جنیسی نامحدود با برده های جنسی و .. و دیگری را با امید قرار گرفتن در گروه اول - پایبند به این امپراتوری شیطان کرده اند.
  • با بیداری در ملت های جهان اعم از مسلمان و غیر مسلمان که باور و رجوع مردم به رویکرد مطالبه و هزینه برای مطالبات است( همان گفتمان هیهات منه ذله حضرت ارب). تا کنون ملت ها زندگی حتی به قیمت ‍‍ پذیرفتن یوق بردگی و ذلت را می پذیرفتند اکنون می بینیم که ملت های اسلامی بیدارشده و در راه ازادی خود شهید می دهند. نکته فقط در انقلابات اسلامی منطقه نیست بلکه اهمیت موضوع وقتی روشن می شود که توجه شود که با فراگیر شدن این گفتمان اولا دسته دوم در طبقه بندی امپراتوری غرب به گفتمان عدالت روی اورده و دیگر دست از ارزوی قرار گرفتن در دسته اول برداشته و یکی از دو ‍پایه امپراتوری ایدولوژیک و انسانی غرب از دست می رود و در پی ان اگر این رویکرد شهادت در راه ازادی امتداد یابد. و با همه گیر شدن انقلابات در کشورهای اسلامی بزرگترین منابع نفتی از تسلط غرب خارج شده و با ترویج این گفتمان درکشورهای جهان سوم بلاخص کشورهای افریقایی و شرق اسیایی و امریکای جنوبی تمام سایر منابع اولیه(مواد مدنی- سنگهای قیمتی- نیروی کار ارزان- جنگلها و ...) نیز از سلطه غرب خارج می شود. و عنصر کلیدی امپراتوری غرب یعنی اقتصاد برای ملتزم نگه داشتن دسته اول نیز از دست می رود.
  • از این روست که می بینیم پایاپای رشد انقلابات منطقه وضع اقتصادی در امپراتوری  غرب به هم ریخته و دسته اول یعنی همان شهروندان این امپراتوری  روی به اعتراضات گسترده می اورند و دولت مردان انان این شهامت را ندارند که به انها بگویند که بیشتر منابعی که از انها سرقت برای عیاشی انها صورت می گرفته از دست رفته است.

در چنین بزنگاهی که پایه های ایدولژیک امپراتوری  سست شده بهترین زمان برای تبیین نظریات ایدولژیک اسلامی است از این رو باید چندکار به طور موازی و با جدیت دنبال شود.

  • گفتمان سازی در کشورهای دسته دوم با اولویت کشوهای اسلامی اولین حوزه هدف باید کشورهای همسایه عربستان باشد. باید با اعظام مبلغ به دانشگاه ها و ایجاد سایت ها و وبلاگ ها و ارتباط از طرق شبکه های اجتاعی و دعوت به کشور در غالب سمینارها و همایشها ابتدا اصول را به اغشار فرهیخته انان و سپس در بستر جامعه تسری داد.
  • با تمرکز بر روی عربستان و با توجه به ریکرد اعتقادات دینی مردم عربستان چون اکثر فرهیختان خود فروخته اند مردم را روشن کرد و شعله های انقلاب در ان کشور را بر بستر نارضایتی و تضییع حقوق زنان و شکاف های طبقاتی و بی دینی  در بدنه حکومت تقویت کرد که با سقوط ال سعود تنها سد قوی در سیل خروشان ملت های مسلمان فرو می ریزد.
  • همگام با رشد ایدولوژی اسلامی و تقویت ان در کشورهای اسلامی باید مبانی ان را به کشورهای دسته دوم دیگر از قبل افریقا و امریکای جنوبی منتقل کرد که اعزام گسترده مبلغ را می طلبد که این رسالت تاریخی حوزه های علمیه است.
  • با توجه به خلل به وجود امده در مبانی ایدولوژیک امپراتوری غرب باید برای تغییر مبانی فکری ملت های غربی نیز اقدام شود و همگام با این توسعه ایدولوژیک باید دولت مردان و ساختارهای حکومتی در غرب را به تسلیم وا داشت.
  • غرب اکنون با دو گزینه مواجه است. اول پا فشاری بر رویه قبلی خود که در نهایت به مواجه عملی و تهدیدات اساسی در این راستا می انجامد بدون تعارف باید پذیرفت که در صورت ادامه رویه غرب چاره ای جز جنگ همه جانبه دو طرف نمی ماند ولی انها در صورتی تن به جنگ می دهند که امیدی به پیروزی داشته باشند باید با همگام کردن مصر و عراق با محور مقاومت و حتما برگزاری رزمایشهای مشترک با متحدان در محور مقاومت ( ایران- لبنان-سوریه-عراق-مصر) چنان براورد هزینه در این گزینه را برای غرب بالا برد که حتی به این گزینه فکر هم نکند. گزینه دگر تغییر رویکرد و پذیرفتن حقوق عادلانه سایر ملت هاست که در این صورت انها باید تغییرات بنیادین در ساختارهای خود به وجود اورند در اینجا بهترین رویه ترسیم فضای پیش رو و دنیای بعد از این تحولات برای غرب و ترغیب انان با مشوق هایی به انتخاب این گزینه است.

با توجه به افول غرب از استفاده از گزینه نظامی علیه ما و وقت کشی های بسیار در مراوده با ما و رفتارات ضد و نقیض مشخص است که انها به انتخاب بنیادین رسیده اند و فعلا قادر به تصمیم گیری نیستند. لذاست که در پیچ بزرگ تاریخ قرار داریم حال اگر کاهلی کنیم ممکن است باز ظهور و برقراری حکومت حق بر زمین هزار سال به تعویق افتد.

اکنون عصر اسلام است

چرا ان را برای جهانیان به درستی ترسیم نمی کنیم

تبلیغ بزرگترین سلاح ماست

چرا به خواب رفته ایم  و این شمشیر در نیام است

دنیا تشنه معارف ناب اسلامی است

کجایند سربازان حضرت مهدی که با ذکر یا زهرا وارد میدان جهاد شوید.

کجاست نعره‌های حیدری

باز اسرائیل روند مذاکرات هسته‌ای را تغییر داده و از آن به نفع خود سوء استفاده کرد.


طی 24 ساعت گذشته سه واقعه مهم اتفاق افتاده که با یک دید کلی موضوع روشن می‌شود.

تا پیش از اظهارات آقای سلطانیه مبنی تعطیلی تأسیسات «فردو» و نیز اصل غنی سازی اورانیوم در ایران به عنوان خطوط قرمز جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات با 1+5 است، غرب و اسرائیل همچنان امیدوار بودند با وجود موضع گیری های پیشین ایران، بتوانند در مذاکرات آتی، مقامات کشورمان را به پذیرش تعلیق کامل غنی سازی متقاعد کنند. اما موضع گیری رسمی ایران، کمتر از 20 روز مانده به مذاکرات بغداد، این امید را به کلی برای غرب از میان برد.

سپس


1- درست بعد از اعلام آقای سلطانیه، منابع رژیم صهیونیستی اوایل هفته جاری اعلام کردند ایران یک رشته تأسیسات مخفی هسته ای را در دشت کویر تأسیس کرده و قصد دارد از آن ها برای پیشبرد برنامه تولید سلاح هسته ای استفاده کند. این منابع خواستار آن شده بودند که موضوع بازرسی نمایندگان آژانس تنها به «پارچین» محدود نشود و مجموعه همه فعالیت های مرتبط از سوی ایران را در بر بگیرد.

2- طی نشست روز گذشته کشورهای عضو آژانس بین المللی انرژی اتمی در وین، آمریکا و کشورهای عضو اتحادیه اروپا در یک موضع گیری غیرمنتظره، مدعی عدم پایبندی ایران به تعهداتش و خواهان تعلیق همه فعالیت های مربوط به غنی سازی اورانیوم در ایران شدند.

3- در نهایت، اخبار منتشر شده از سفر «هیلاری کلینتون» به هند و مذاکرات وی با مقامات هندی، از موضع گیری شدیداللحن کلینتون علیه ایران و متهم کردن ایران به اقدامات تهاجمی حکایت داشت. ناگفته نماند که هدف اصلی کلینتون از سفر سه روزه به هند، واداشتن این کشور به قطع واردات نفت از ایران بود.

در نتیجه ساعاتی از انتشار این خبر نشست اعضای آژانس نگذشته بود که «آسوشیتدپرس» ضمن اعلام لغو انتخابات زودهنگام در رژیم صهیونیستی، از توافق حزب راستگرای «لیکود» و حزب منتقد «کادیما» برای ادامه کار دولت «نتانیاهو» و جلوگیری از انحلال کابینه کنونی این رژیم خبر داد.

در همین راستا کارشناسان می گویند، علاوه بر تلاش های موجود برای محدود کردن خریداران نفت ایران، از هم اکنون باید انتظار داشت طی روزهای باقی مانده تا مذاکرات بغداد، صحبت از جنگ و حمله احتمالی رژیم صهیونیستی به تأسیسات هسته ای ایران، بار دیگر در رأس اخبار رسانه های غربی قرار گیرد و از این حربه نیز برای افزایش فشار بر ایران استفاده شود.


آیا واقعاً وقت آن نرسیده تا غرب را در موضع انتخاب قرار داد. که بین طرف آمریکا و اسرائیل و لابی‌های صهیونیستی و در طرف دیگر ملت‌های آزاده یکی را انتخاب کنند و به این موش و گربه بازی‌ها پایان داد. هرگز نباید از نتیجه این تصمیم ترسید.

زیرا خداوند در قرآن کریم فرمود:

کفار و منافقین را دوست خود قرار ندهید.

و مگر نفرمود

همانا حیله شیطان ضعیف است

پس نباید از مکر وحیله‌هایشان ترسید و در جواب تهدیدات این دنیاطلبان دنی واقعاً جای نعره‌‍های حیدر خالیست.

{ در غزوه تبوک علی (اسد الله غالب) همراه پیامبر نبود. کار گره خورد، جبرئیل نزد پیامبر آمد و گفت ای احمد می‌خواهی فرشتگان به کمکت بیایند یا علی بیاید. فرمود <<علی>>. پس گفت رو به مدینه کن و علی را صدا کن، پیامبر رو به مدینه کرده و علی را صدا کرد. ناگهان علی به محضرش ظاهر شد. (فکر می کنی چه کرد) حیدر کرار نعره‌ای زد که نه تنها کفار بلکه مسلمین سپاه پیامبر هم از ترس آن فرار کردند.}


آیا واقعاً جای آن نیست که تهدید را با تهدید پاسخ بگوییم


اینها همه از ضعف ایمانماست ای برادران. نشان به آن نشان که

در کربلا 72 نفر که کیفیتشان را بخوانید کمترین آمار می گوید نزدیک به هشت هزار نفر را به درک واصل کردند.

ارتش 20 ملیونی یعنی توانایی جنگ با 20 ملیارد نفر در معیار کربلایی

و در وعده قرآنی تونایی جنگ با سپاهی  2 میلیارد نفریست.

کجایند شیر بچه‌های حیدر کرار و دست پرورده‌های زهرای اطهر

حزب الله هم الغالبون