سوال درست این است:
آیا جنگ بین حق و باطل تمام می شود؟
آیا ایران بر مبنای اسلام انقلاب کرد؟
آیا در اسلام مستضعفین وارثان زمین نیستند؟
آیا سید الشهدا نفرمودند هیهات من الذله؟
پس آیا می شود مسلمان بود, حسینی بود و در مقابل ظلم قیام نکرد؟
چه خوش گفت آن پیر میخانه : که ما مأمور به انجام تکلیفیم.
یعنی ای شیعه ی علی تو به تکلیف خودت عمل کن و به نتیجه کار نداشته باش, نتیجه در گرو مقدرات حضرت باری تعالی ست.
ما آمدیم تا از گذرگاه زندگی عبور کنیم. و انشا ا.. به سلامت به سر منزل مقصود برسیم. نه جسممان سالم برسد. بلکه روحمان را پاک از این خدعه گه شیطان به سلامت عبور دهیم.
چه خوش گفت مولایمان:
ساده نباش شیعه فاتح خیبر , برای آن کسی که درب خیبر را از جا در آورد در حالی که پاهایش بر زمین نبود. سخت نیست به ذکر <<اذا اراده شی فقل له کون فیکون>>. به تعبیر آنکه <<علی>> اسم اعظم است، به آنی مطلوب را ایجاد کند.
نیامدیم که پیروز شویم. بلکه آمدیم که آزمایش شویم که می توانیم خلیفت ا.. باشیم یا نه.
وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ « عنکبوت3 »
حال اگر مرد میدانی یا علی گوی و همت کن
اثبات کن شیعه حیدری و می توانی خلیفه خدا بر ارض باشی
ما را ز سر بریده می ترسانی؟
ما منتهای آمالمان سر بر نیزه شدن است.
ضرورت بازنگری در قانون مهریه
آیت الله مکارم شیرازی در درس خارج فقه خود خطاب به قوه قضائیه درباره اصلاح سه قانون در رابطه با مهریه گفتند:
خبری در رسانه ها و مطبوعات منتشر شده بود مبنی بر اینکه که هر روز شش نفر از جوانان به دلیل عدم توانایی در پرداخت مهریه به زندان می افتند، من این مساله را می گویم امیدوارم به گوش مسؤولان برسد و فکری بکنند.
متاسفانه در جامعه مهریه های بسیار سنگین درنظر گرفته می شود و با این توجیه که چه کسی گرفته و چه کسی داده و اینکه آبروی خانوادگی ما در معرض خطر است، دست به این کار می زنند و همین مساله نیز مشکلاتی را دامن گیر خانواده ها و جامعه کرده است. برخی برای تعیین مهریه می گویند به سال تولد دختر در نظر بگیرید و اندکی از مدت زندگی مشترک آنها نمی گذرد که مشکلات شروع می شود و زوج به دلیل عدم توانایی در پرداخت مهریه راهی زندان می شود.
وی خواستار تلاش مسؤولان قضایی و نمایندگان مجلس برای حذف سه قانون خلاف شرع در این خصوص شد و با مضحک توصیف کردن این مساله ابراز داشت:
اگر کسی بدهکار بود او را زندان نمیاندازند، اعسار نباید ثابت شود، یسار باید ثابت شود، این خلاف شرع بین است که زندان بیندازند، اصل اولیه اعسار و نداشتن است، شما ثابت کنید توانایی پرداخت دارد و نمی دهد آن وقت زندان بیندازید، متاسفانه در این خصوص بر عکس عمل می شود و این خلاف شرع است و باید اصلاح شود.قانون دوم خلاف شرع این است که اگر ثابت شد کسی فرد معسر است و گفتند باید ماهی یک سکه به زوجه بدهد، ماه اول که پرداخت کرد زن باید تمکین کند، اما در قانون این گونه نیست.
سومین قانون خلاف شرع که باید اصلاح شود این است که شما می گویید در عقد قصد جدی شرط است، آیا جوانی که می گوید این میزان مهریه به طور مثال به سال تولد دختر را می دهم قصد دارد این میزان مهریه را پرداخت کند؟ مشخص است که این جوان قصد جدی ندارد که این میزان مهریه را پرداخت کند و همین که می گویند چه کسی داده و چه کسی گرفته شاهدی بر همین مدعا است. ما راهی را پیشنهاد کرده ایم که به هیچ قانونی هم صدمه نمی زند و آن این است که طرحی تصویب شود که اگر مهریه ها از یک میزان بیشتر شد دفاتر ثبت نکنند و این مساله در بخشنامه به دفاتر ابلاغ شود.
اقتدار یعنی
الله اکبر
سرنوشت قرارداد کمپ دیوید در دست رفراندوم مردم مصر
ما به همه معاهدههای بینالمللی پایبندیم، ولی اقدامات حقوقی درباره معاهده صلح با رژیم صهیونیستی را انجام خواهیم داد.
به این ترتیب، مردم نظر خود را اعلام میکنند و همه طرفهای مصری، میتوانند دوباره پیمان را بررسی کنند.
غربیها با سه کلیدواژهی آزادی، دموکراسی، و حقوق بشر افکار عمومی را اداره میکردند. شرقیها با دو کلیدواژهی مبارزهی پرولتاریا با امپریالیسم و برابری. امام پنج کلیدواژهی قرآنی را در مقابل آن پنج کلیدواژه قرار دادند.
اصل «امامتمحوری» مهمترین کلیدواژه بود. سیستم امت-امامت حرف جهانشمول اسلامی بود که در عرصهی سیاست احیا شد.
ده سال هر کاری کردیم، یک رسانهی غربی پیدا شود که بگوید «امام خمینی»، نشد! همه میگفتند «آیتالله خمینی».
سال 59 به یکی از اساتید یهودی آلمان گفتم «استاد! چرا رسانههای شما نمیگویند امام خمینی؟». خندهای کرد و گفت «آخر ما بعضی چیزها را متوجه شدیم!». کیفاش را باز کرد و یک کتاب درآورد. ترجمهی آلمانی کتاب «ولایت فقیه» امام بود. گفت «آقای خمینی یک تئوری جهانی دارد. وقتی ما بگوییم "امام"، ایشان بین کشورهای دنیا شاخص میشود. چون کلمهی "امام" قابل ترجمه نیست. ولی وقتی بگوییم "رهبر"، این کلمه در فرهنگ غرب بار منفی دارد. دیگر ما ایشان را کنار استالین و موسیلینی و هیتلر قرار میدهیم. کلمهی "رهبر" به نفع ما و کلمهی "امام" به نفع آقای خمینی است. از طرف دیگر اگر ایشان یک جایگاه دینی دارد، ما به ایشان میگوییم "آیتالله"، اما "امام" یک بار معنوی دارد! از طرفی ایشان آن طور میشود امام امت اسلامی که مسلمانهای دنیا را دور خودش جمع بکند!». با این صراحت این را به من گفت.
یک رسانهی غربی یا شرقی را پیدا نمیکنید که گفته باشد «امام خمینی». آن موقع ما امتحان کردیم رسانههای غربی آیا میپذیرند ما یک آگهی بدهیم به نام «امام خمینی»؟ میخواستیم 60،000 مارک بدهیم که یک آگهی چاپ کنند، قبول نکردند!
شهریور 58 که در مجلس خبرگان قانون اساسی شهید بهشتی کلمهی امامت را در قانون اساسی گذاشت، ریاست آن مجلس با آقای منتظری بود. امام خمینی گفت شما نمیتوانی مجلس را اداره کنی، برو کنار، آقای بهشتی اداره کند. وقتی شهید بهشتی آمد اصل پنجم را مطرح کند که ولی فقیه نائب امام زمان و امام امت اسلامی است، کشور ریخت به هم. بازرگان اعلام استعفای دستهجمعی دولت را کرد. امیرانتظام اعلام کرد که مجلس خبرگان قانون اساسی باید منحل شود. سر یک کلمه کشور ریخت به هم!
امامتمحوری، امّتگرایی، عدالتگستری، و دوقطبی مستکبرین-مستضعفین اساس تئوری امام خمینی بود.
امام خمینی از دنیا رفتند. آقای هاشمی رفسنجانی آمدند پنج روز بعد از رحلت امام خمینی در دومین خطبهی اولین نمازجمعهی بعد از رحلت امام، راجع به ولایت فقیه دو جمله گفتند. یک : «ما نمیخواهیم بعد از رحلت امام خمینی به جانشی ایشان "امام" بگوییم». این همه دعوا داشتیم با شرق و غرب؛ امام حاضر شد شهید بهشتی را قربانی کند برای این کلمه؛ قانون اساسی پنج بار روی امامت ولی فقیه تأکید کرده، امام این را از سال 48 مطرح کرده، شما میگویی نمیخواهیم؟ به اسم اعزاز امام خمینی گفتند به جانشیناش نمیگوییم امام! انگار یکی به شما بگوید من چون خیلی شما را دوست دارم، افکار شما را میخواهم با شما دفن کنم! جملهی دومشان این بود : «خبرگان مرجع تعیین نکرده است». یعنی جانشین امام خمینی نه مرجع است و نه امام.
وقتی ایشان جای «امام» گذاشت «رهبر»، «امّت» شد «ملّت». یعنی عملاً سیستم ملت-رهبر انگلیسیها را پذیرفتیم و سیستم امت-امامت امام خمینی را کنار گذاشتیم. وقتی «امّت» شد «ملّت»، عناصر امّت یعنی «خواهران و برادران قرآنی» -که وظایفی مثل امر به معروف و نهی از منکر نسبت به هم دارند-، تبدیل شدند به عناصر ملت یعنی «شهروند» و « هموطن».
اما کلمهی سوم یعنی «عدالت»؛ مقدسترین کلمهای که آقای هاشمی در دوران ریاستجمهوریشان ابداع و به تحمیل کردند به نظام اسلامی، کلمهی «توسعه» بود. فرق عدالت و توسعه این بود که «عدالت» را خدا و پیغمبر (ص) و علی مرتضی (ع) تعریف میکنند، اما «توسعه» را صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی و صهیونیستهای عالَم.
در عرصهی بینالملل هم دو کلیدواژهی قرآنی «مستکبرین» و «مستضعفین» را ایشان اصلاح کردند و گفتند «مستکبرین» فحش و توهینآمیز است! به جایش بگوییم «قدرتهای جهانی»! خب وقتی گفتی «مستکبرین» باید با آنها «مبارزه» کنی، اما وقتی گفتی «قدرتهای جهانی» باید با آنها «تعامل» کنی. «مستضعفین» را هم کردند «قشر آسیبپذیر»؛ یعنی آدمهای بیعرضهای که خودشان پذیرای آسیباند!
پنج کلیدواژهی قرآنی امام خمینی که اساس گفتمان نهضت اسلامی بود، توسط ایشان تغییر پیدا کرد به همان کلیدواژههایی که دشمنان میخواستند.
تا موقعی که کلیدواژههای قرآنی امام خمینی –که رأس آنها امام بودن ولی فقیه است- احیا نشود، هر کاری که بکنیم، وصلهپینه کردن است.
شما هر لعنی که به ...... بکنید، این قدر جگر دشمنان نمیسوزد که بگویید «امام خامنهای».
مشکلی که هست هم این است که همه میگویند «دیگران بگویند ما هم میگوییم!». اصولگراها میگویند صداوسیما شروع کند، ما هم میگوییم! صداوسیما میگوید ما که از روحانیون نمیتوانیم جلو بیفتیم! روحانیون میگویند تا مدیران ارشد نظام خودشان نگویند که ما نمیتوانیم جلوی مردم بگوییم! مدیران ارشد میگویند وقتی جوانان انقلابی هم نمیگویند، ما بگوییم و هزینه بدهیم؟! و...
بعضی هم میگویند نگوییم چون قبلاً کسی (حشمتالله طبرزدی) این کار را کرده و سابقهی خوبی ندارد این کار در ذهن مردم! خب خوبها باید پرچمدار این کار شوند که این کار به اسم آنها ثبت شود و آن سابقه پاک شود.
آیتالله سید محمدباقر حکیم پا میشود میرود نجف. از آنجا نامه مینویسد به «حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای». یک هفته بعد شهیدش میکنند. آن مرد بزرگ میفهمد که باید از آنجا پیغام دهد «امام خامنهای». سید حسن نصرالله میفهمد در سختترین شرایطی که دارد، باید بگوید امام خامنهای! ما اینجا نشستهایم و نمیگوییم!
اگر نعمت خدا را قدر ندانیم، میفرماید «انّ عذابی لشدید». روز قیامت هم آنجا ندا داده میشود که «وقفوهم انّهم مسئولون، ما لکم لا تناصَرون». هی حرف را انداختند از این طرف به آن طرف.